سکوت

ساخت وبلاگ
میگی محاله من هنوزم ولی دنبال اون اتفاقم که باشی کنارمو یه دفعه سر زده بیای سراغم باشه قبول یه بار تنها با دل عاشق و خسته تو دیوونگی کن پای حرفای دیروزی وایسا و مردونگی کن باشه قبول ببین بی قرارتم دوباره برگرد، حالا که اوج فصل ا سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 6 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 23:32

عاشق رنگ سیاهه شبه یلدام آخه از روشنی هیچ خیری ندیدم عاشق تلخی انتهای عشقم حالا که به آخر قصه رسیدم عاشق رنگ شب و رنگ غروبم عاشق مرگ دقیقه های خوبم با تموم اشتیاقم آروم آروم به دربسته ی بی کسی میکوبم عاشق شبای دل بردگی هستم عاشق تنهایی و خستگی هستم حالا که این زندگی شبیه مرگه بی امون عاشق این زندگی هستم خنده داره دیگه دل سوزی به حالم خط کشیدم روی روزای محالم همه ای آینده ای من واسه ی تو من فقط گذشته مونده تو خیالم تنهایی سهم منه خیلی عزیزه نمیخوام کسی اونو ازم بگیره دیگه تنهاییم و به دنیا نمیدم نمیزارم دل تنهایی بمیره تو و اون چشمای روشن به سلامت لحظه هارو میکشم توقاب ساعت عاشق سیاهیم عاشق غربت خسته ام از تو و این همه خیانت سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

جایِ خالیه تو نفس‌گیره وقتی به یادتم، گریه ام می‌گیره محکومم به این غم اجباری شکنجه میشم از بغض تکراری حال و روزی که من دارم، درگیر غم و درداست تو نیستی تـو روز و شبهام، یادت همیشه اینجاست حال و روزی که من دارم، این عذاب لعنتی نه صبری گذاشت برام نه طاقتی تاوان صبوری چه سنگینه زجری که می‌کشم، سهم من اینه... سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

همین فاصله کافیه حس کنم بدون تو من تا کجا بی کسم مسیرم خلافه توئه پس چرا، دارم بی توقف به تو میرسم خودم بارمو بستمو راهی ام، فقط بغضه که سد راهه منه همیشه مردد شدم لحظه ای، که خواستم بگم موقع رفتنه چقدر با تو بودن برام خوب بود، چه احساس خوبی بمن داشتی چقدر مهربون بودی و دستمو، تو دست خدا هم نمیذاشتی نجاتم بده من پشیمون شدم، ولی رو ندارم به تو رو کنم ببین تو چقدر دوستم با تو که، دیگه با غروره خودم دشمنم اگه با منی دسته من رو بگیر، من از این همه فاصله دلخورم از اون لحظه ها سهم امروز من، فقط بغضیه که فرو میخورم سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

تنهایی هرکس به اندازه حرفای نگفتشهرفتن بی هدف بهتر از ایستادن در آرامشه رفتن یعنی فرار از تکرار از روزمرگیاز جایی که به خودت حتی نتونی راست بگی من یاد گرفتم درای بسته رو با صبر باز کنماونجا که به بن بست رسیدم دوباره آغاز کنم زندگی یعنی یه جاده با یک جفت کفش آهنیتا به مقصد نرسیده دوباره عزم سفر کنی رفتن یعنی فرار از تکرار از روزمرگی سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

تو میخندی و این دنیا بدون تو شروع میشه چه دردی داره هر روزم بدون تو تموم میشه کنارت حس خوشبختی کنارت هرنفس رویاست تو هرجا پاتو میزاری برام مثل عبادتگاست پشیمونم یه وقتایی بدونت بچگی کردم بگی میرم به جون تو بمیرم بر نمیگردم صدای پاتو گم کردم چقدر سخته نباشی باز کسی که از تو میخونه نمیدونی چقدر تنهاست صدام کن چون تو میتونی که قلبم رو بلرزونی که با چشمای آرومت به من عشقو بفهمونی هواتو میکنم هرشب تو این حالو نمیفهمی فقط یکبار به من رو کن نگو که برنمیگردی سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است کم بکن این گله فریاد زدن ممنوع است بین این قوم که هر کار ثوابی است کباب دل دلسوخته را باد زدن ممنوع است تیشه بر ریشه فرهاد زدن شیرین است حرفی از پیشه فرهاد زدن ممنوع است شادی از منظر این قوم گناهی است بزرگ بزن آهنگ ولی شاد زدن ممنوع است… سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

با فکر تو راهی میشم تو هر خیابون دنبال رد پای تو به زیر بارون این شهر بعد تو برام بدجوری سرده نیستی و این دوری منو دیوونه کرده نیستی و خاطرت هنوز برام عزیزه اون کوهی که پشت تو بود داره میریزه دائم زمین میخورم و زخمیه پاهام بعد تو من تنهاترین آدم دنیام،،، کلافه میکنه منو این کوچه های لعنتی وقتی که نیستی تو که همه کسم بودی تکیه کنم جز تو به کی وقتی که نیستی نیستی و من مثل یه دیوونه با عکست هر روز از غصه ها میگم از وقتی رفتی تاریک شد دنیام از وقتی رفتی یه آدم دیگه ام بعد تو هیچکی تو دلم جا نشد بعد تو هیچکی حالمو درک نکرد تو رفتی اما عشق من لحظه ای به تو کم نشد قلبمو ترک نکرد کلافه میکنه منو این کوچه های لعنتی وقتی تو نیستی... سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

به دادگاه خانواده که وارد شویم، سالن پر از زن و مرد هایی ست که یک زمان وقتی با عشق حلقه ازدواجشان را به دست میکردند؛ به هم قول داده بودند که تا ابد کنار هم بمانند، مدتی را هم با عشق گذراندند، دوستت دارم گفتند و دوستت دارم شنیدند و قرار بود عشق هم باشند، همدیگر را "همیشگی" صدا می کردند اما سر انجام همه آن عشق و دوست داشتن که گاهی با ثمره همان عشق همراه است در یک سالن باریک، تبدیل به تنفری رقت انگیز می شود که هر طرف تمام تلاشش را برای نابودی طرف مقابل می کند! از تعداد معدودی که واقعاً به ته خط رسیده اند که بگذریم به کثرتشان می رسیم که به دلیل های کوچک و بی پایه یک زندگی و یک رابطه را خراب کرده اند، فکر می کنم دلیلش شاید این است که ما در مقابل کسانی که دوستشان داریم بی رحم و سنگدل می شویم و در مقابل کوچکترین اشتباهاتشان بدترین واکنش ها را نشان می دهیم. می کُشیم همه آن احساسی که بر پایه اش رابطه ای شکل دادیم و فراموش می کنیم قولهایی را که در قشنگترین لحظه ها به هم دادیم. کاش همیشه فرصتی دوباره بدهیم؛ کاش در مقابل عزیزترین هایمان تا این حد سخت گیر نباشیم؛ کاش لگدمال نکنیم همه آن احساس خوبی سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

زندگی کردن بامردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است، تا می تازی با تو می تازند، زمین که خوردی آنهایی که جلوتربودند،  هرگز برای تو به عقب باز نمی گردند، و آنهایی که عقب بودند، به داغ روزهایی که می تاختی تو را لگد مال خواهند کرد. در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر می شوند، و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیک تر می شوند... سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52

عشق مثل تو قصه ها نیست حتی شبیه افسانه ها نیست ما هم یه عمری گول قصه ها رو خوردیمواسه هرکی برامون تب نمی کرد مردیم عشق همون چشمای خسته استهمون دستای سرد و پینه بسته استعشق همون مهر مادری بودتو طعم خوب یه نهار سرسری بود عشق دلیه که برات نگرونههمون نگاهه که شاید یادت نمونهعشق لبخند یه دوست خوبهعشق کتاب خوندن وقت غروبه عشق اون هدیه است که دوست نداشتمعشق همون بود که براش هیچ وقتی نذاشتیم سکوت...
ما را در سایت سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : earamgah3 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 2:52